ادله حرمت ربا در اسلام
تحريم ربا از مسائل مهمّ اسلامى است و بازتاب گستردهاى در آيات و روايات دارد. بسيارى از فقهاى بزرگ هنگامى كه وارد اين مبحث شدهاند تنها به دلايل سه گانه (قرآن و حديث و اجماع) بسنده كردهاند در حالى كه تحريم ربا را بى شك با دليل عقل نيز مىتوان اثبات كرد (به شرحى كه بعداً خواهد آمد).
بنابراين ادله اربعه (قرآن و سنّت و اجماع و دليل عقل) بر تحريم ربا خوارى و اهميّت اين گناه بزرگ گواهى مىدهد .
دليل اوّل: آيات قرآن
حداّقل هفت آيه قرآن به وضوح تحريم ربا را ثابت مىكند:
1- در آيه 275 سوره بقره مىخوانيم: «الذين ياكلون الربا لا يقومون الا كما يقوم الذى يتخبطه الشيطان من المس ذلك بانهم قالوا انما البيع مثل الربا و احل الله البيع و حرام الربا فمن جائه موعظة من ربه فانتهى فله ما سلف و امره الى الله و من عاد فاولئك اصحاب النار هم فيها خالدون »4.
اين آيه نخست به تشريح حال ربا خواران در قيامت مىپردازد كه همچون ديوانگان يا افراد مصروع كه نمىتوانند تعادل خود را حفظ كنند در عرصه محشر وارد مىشوند، گامى به جلو بر مىدارند وزمين مىخورند و بر مىخيزند و باز هم گرفتار همان سرنوشت مىشوند.
آرى صحنه قيامت كانونى براى تجسمّ اعمال انسانهاست؛ آنها كه تعادل اقتصادى جامعه را در زندگى دنيا از طريق ربا خوارى بر هم زدند در آنجا به صورت مست و مسروع و افراد ديوانه و غير متعادل محشور مىشوند، و وضع ظاهرى آنان همه افراد محشر را متوجّه خود مىسازد.
اين مجازات دردناك يك دليل بر حرمت رباست .
سپس مىافزايد اين مجازات رسوا گر به دليل اين است كه آنها مىگفتند: داد و ستد و ربا همانند يكديگر است؛ يعنى هر دو سود آور و هر دو طبق قرارداد انجام مىشود (ذلك بانهم قالوا انما البيع مثل الربا).
در حالى كه خودشان هم مىدانند چنين نيست، داد و ستدهاى مشروع در مسير منافع جامعه انسانى است و اگرسودى عايد فروشنده يا خريدار مىشود سودى هم عايد جامعه مىگردد و نيازها بر طرف مىشود، در حالى كه ربا خواران همچون زالو خون مردم را مىمكند و بى آن كه خدمتى كنند ثروتهاى عظيمى به بار مىآوردند. به همين دليل خداوند بيع را حلال و ربا را حرام كرده است (و احل الله البيع و حرم الربا).
بعضى در تفسير جمله بالا اين احتمال را نيز دادهاند كه اين سخن ربا خواران باشد كه به عنوان اعتراض مىگويند: «چرا خداوند داد و ستد را حلال كرده و ربا را تحريم فرموده، در حالى كه هر دو از يك مقولهاند» ولى اين تفسير بعيد به نظر مىرسد و با سياق آيه سازگار نيست. به هر حال اين تعبير دليل ديگرى بر تحريم رباست .
بعد مىافزايد:
هر كس اين موعظه الهى را بشنود و به كار بندد و از رباخوارى باز ايستد بر گذشته او ايرادى نخواهد بود (چرا كه قانون عطف به ماسبق نمىشود) و در عين حال كار او به خدا واگذار مىشود (كه او را مشمول عفو و بخشش خود گرداند) (فمن جائه موعظة من ربه فانتهى فله ما سلف و امره الى الله )اين تعبير دليل سومى بر تحريم رباست .
و در پايان آيه مىفرمايد: ولى هر كس بعد از اين ابلاغ صريح و آشكار به رباخوارى ادامه دهد اهل دوزخ است و جاودانه در آن مىماند (و من عاد فاولئك اصحاب النار هم فيها خالدون) و اين تعبير دليل چهارم مؤكدى بر حرمت رباست. به اين ترتيب آيه فوق با تعبيرات حساب شده، تحريم ربا را به چهار صورت بيان كرده است و جايى براى كمترين ترديد باقى نمىگذارد.
سؤال:
در اينجا سؤالى مطرح است و آن اين كه: خلود - يعنى جاودانگى در دوزخ - ويژه كسانى است كه بى ايمان از دنيا بروند، آنها كه با ايمانند ولى مرتكب گناهانى شدهاند هرگز خلود در دوزخ ندارند، هنگامى كه كيفر گناهان خود را ديدند و ناخالصيهاى آنها بر طرف شد و شايسته بهشت شدند رهايى مىيابند و مشمول عفو الهى مىشوند.
پس چرا در اين آيه براى ربا خواران خلود و جاودانگى در دوزخ ذكر شده است ؟
پاسخ:
در پاسخ اين سؤال دو راه حل وجود دارد: نخست اين كه گناه ربا خوارى آن چنان عظيم است كه رباخوران دنياپرست از خدا بى خبر سرانجام بى ايمان از دنيا مىروند، همان گونه كه درباره ريختن خون بى گناهان در قرآن مجيد آمده كه آنها نيز گرفتار خلود و جاودانگى در دوزخ مىشوند: «و من يقتل مؤمنا معتمداً فجزاء ه جهنم خالداً فيها»5.
ديگر اين كه خلود هميشه به معنى جاودانگى نيست بلكه گاه به معنى زمان بسيار طولانى مىآيد (ممكن است معنى دوم معنى مجازى باشد كه با قرينه آمده، يا يكى از معانى حقيقى اين واژه باشد) در اين صورت نشان مىدهد كه مجازات و كيفر ربا خواران اگر با ايمان از دنيا بروند بسيار طولانى است .
* * *
2- در آيه 276 سوره بقره كه به دنبال آيه فوق آمده مىخوانيم: «يمحق الله الربا و يربى الصدقات و الله لا يحب كل كفار اثيم»اين آيه نخست مىگويد: خداوند ربا را نابود مىكند و كمك به نيازمندان و انفاق در راه خدا را افزايش مىدهد. (يمحق الله الربا ويربى الصدقات).
«يمحق» از ماده «محق» به معنى «نقصان» يا «هلاكت» است و آخرماه را از اين جهت محاق مىگويند كه هلال ماه به قدرى كوچك مىشود كه ناپديد مىگردد.
در ميان بزرگان اهل تفسير گفتگوست كه آيه فوق اشاره به نابودى درآمدهاى حاصله از ربا در اين دنياست، يا اشاره به بى ثمر بودن آنها در آخرت است هر چند در راه خدا اتفاق شود و به وسيله آن كارهاى به ظاهر خير انجام گردد؟
هر دو معنى مىتواند صحيح باشد زيرا تجربه نشان داده كه اموال حاصل از ربا دوام و بقاء و بركتى ندارد و ربا خواران گرفتار سرنوشتهاى شومى مىشوند و با وضع بدى از دنيا مىروند.
در آخرت نيز روشن است به فرض كه آن اموال را در راه خدا انفاق كرده باشند چيزى عايدشان نمىشود چرا كه خداوند جز اموال پاك و حلال را نمىپذيرد و اصل قرآنى «انما يتقبل الله من المتقين» همه جا حاكم است.
ربا خوارى فقر و بدبختى مىآفريند و جامعه را به تباهى مىكشد، تباهى جامعه مايه درد و رنج همه است، رباخواران نيز در آتش فقرى كه براى جامعه فراهم كردهاند مىسوزند، در يك جامعه بدبخت كسى نمىتواند خوشبخت زندگى كند.
در هر حال آغاز آيه شريفه مذمت و تهديدى براى رباخوران است و آخر آن يعنى جمله «و الله لا يحب كل كفار اتيم» به وضوح دلالت بر حرمت ربا دارد؛ چرا كه در اين قسمت از آيه، هم نسبت «كفر» به رباخوران داده شده و هم نسبت اثم (گناه) كه تأكيدى بر معنى كفر است.
3 و 4- در آيات 278 و 279 سوره بقره مسأله تحريم ربا به وضوح بيشترى مشاهده مىشود. نخست روى سخن را به همه افراد با ايمان و خداجوى كرده و با صراحت و قاطعيّت مىفرمايد: «اى كسانى كه ايمان آوردهايد تقواى الهى پيشه كنيد و آنچه از مطالبات ربا باقى مانده رها سازيد اگر ايمان داريد: «يا ايها الذين آمنوا اتقوا الله و ذروا ما بقى من الربا ان كنتم مؤمنين».
جالب اين كه هم در آغاز آيه خطاب به مؤمنان است و هم در پايان آيه ترك ربا خوارى را نشانه ايمان مىشمرد و جمله ذروا (رها كنيد) امر است و امر دلالت بر وجود دارد؛ به خصوص اين كه با جمله «ان كنتم مؤمنين» همراه شده است .
آيه هنگامى نازل شد كه آلودگى به رباخوارى بطورى گسترده مردم مكّه و مدينه را فرا گرفه بود، و قرآن دستور داد وامهاى ربوى در هر مرحلهاى هست متوقّف گردد.
سپس با لحنى فوق العاده تهديدآميز مىافزايد: «اگر فرمان الهى را - دائر بر ترك ربا خوارى - اطاعت نكنيد خدا و پيامبرش به شما اعلان جنگ مىدهد»(فان لم تفعلوا فاذنوا بحرب من الله و رسوله). بسيارى گمان مىكنند مفهوم اين جمله آن است كه «شما اعلان جنگ با خدا كنيد» در حالى كه جمله «فأذنوا»با توجه به مفهوم لغوى آن معنايش اين است كه خدا و پيامبر به شما اعلان جنگ ميدهند و معنى و مفهومش اين است كه پيغمبر اكرم (ص» از آن زمان مأمور شد كه اگر ربا خواران دست از كار زشت خود نكشند با توسّل به اسلحه ونيروى نظامى آنها را بر سر جاى خود بنشاند.
به هر حال چنين تعبيرى تندى در هيچ آيه از قرآن درباره هيچ گناهى از گناهان وارد نشده و نشان مىدهد كه ربا خوارى از ديدگاه اسلام تا اين حدّ خطرناك و پر مفسده است .
و در پايان آيه براى اين كه حق و عدالت رعايت گردد مىافزايد: «هرگاه توبه كنيد مىتوانيد سرمايههاى خود را از بدهكاران (بدون سود) باز پس بگيرد و به اين ترتيب نه ظلم و ستم كنيد و نه بر شما ظلم و ستمى مىشود: (و ان تبتم فلكم رئوس اموالكم لا تظلمون ولا تظلمون).
در شأن نزول آيات بالا چنين آمده است كه شخصى به نام خالدبن وليد خدمت پيامبر رسيد و گفت: پدرم با طايفه «ثقيف» معاملات ربوى داشت ومطالباتش را وصول نكرده بود و از دنيا رفت، او وصيت كرده مبلغى از سود اموالش را كه هنوز پرداخته نشده است تحويل بگيرم، آيا اين عمل جايز است؟ آيات بالا نازل شد و مردم را از گرفتن باقيمانده ربا كه در دست مردم است نهى كرد .
طبق روايت ديگرى بعد از نزول آيه، پيغمبر اكرم (ص) اين جمله تاريخى را فرمود: «الا كل ربا من ربا الجاهلية موضوعو اول ربا اضعه ربا العباس بن عبدالمطلب آگاه باشيد تمام رباهايى كه از زمان جاهليت باقى مانده است همه از شما برداشته شد و نخستين ربايى را كه بر مىدارم و ابطال مىكنم رباى عمويم عبّاس است» (معلوم مىشود عبّاس در عصر جاهليّت از ربا خواران بود).
كوتاه سخن اين كه قبل از نزول آيات بالا ربا خوارى كم و بيش در ميان مردم رواج داشت، پس از نازل شدن اين آيات ربا بطور مطلق و قطعى و جدّى تحريم و ربا خواران تهديد به قيام مسلحانه بر ضدّ آنها شدند، و تنها حق داشتند اصل سرمايه خود را باز پس بگيرند، نه بيشتر.
آخرين نكته درباره آيه فوق اهميّت تعبير «لا تظلمون و لا تظلمون»است كه يك شعار مهم و قانون كلّى اسلامى است؛ هر چند در اينجا در مورد رباخوران پياده شده ولى طبق اين اصل قرآنى هيچ كس نبايد ظلم كند و نه مورد ظلم قرار گيرد.
به تعبير ديگر نه ظلم كن، نه تن به ظلم ده كه هر دو گناه و خلاف است، اگر مسلمين جهان همين شعار مهم را در سرتاسر كشورهاى اسلامى احيا كنند اكنون نه در چنگال صهيونيسم بيرحم و مغرور و بى منطق كه هيچ چيز نزد آنها مقدّس و محترم نيست و چيزى جز زور را به رسميت نمىشناسند، گرفتار بودند و نه دولتهاى خودكامه و زورگو منابع آنها را به غارت مىبردند. 6
5 و 6- «يا ايها الذين آمنوا لا تاكلوا الربا اضعافا مضاعفة و اتقوالله لعلكم تفلحون و اتقوا النار التى اعدت للكافرين؛ اى كسانى كه ايمان آوردهايد! ربا (و سودِ پول) را چند برابر نخوريد! از خدا بپرهيزيد، تا رستگار شويد! و از آتشى بپرهيزيد كه براى كافران آماده شده است!»7.
اين دو آيه - بر خلاف آيات گذشته - به قسم خاصىّ از ربا نظر دارد و آن رباى مضاعف است، يعنى آيه شريفه، حرمت رباى مضاعف را اثبات مىكند، نه اين كه رباى معمولى را مجاز بشمرد، بلكه نسبت به رباى عادى ساكت است .
در مورد تفسير رباى «اضعاف مضاعف» در بين مفسّرين گفتگو است و چند نظر در تفسير آيه وجود دارد:
1- قول مشهور - كه بسيارى از مفسّران آن را پذيرفتهاند - اين است كه هنگامى كه بدهكار، سر موعد نتوانست بدهى خود را بپردازد، بدهى او را تا مدّتى به تأخير مىاندازد ولى با سود ديگرى كه فقط به سرمايه تعلّق مىگيرد؛ مثلا كسى 100 هزار تومان را به شخصى به مدّت يكسال وام مىدهد كه در پايان مدّت، 120 هزار تومان به او بپردازد و اگر بدهكار نتوانست دين خود را ادا كند، طلبكار به او يكسال ديگر فرصت مىدهد، به شرط اين كه 000/20 تومان ديگر به عنوان سود اصل سرمايه به او بدهد، اين عمل شبيه همان جريمه دير كردى است كه متأسفانه بعضى از مؤسسات مىگيرند و مشروعيت ندارد.
2- تفسيرى كه نزديكتر به نظر مىرسد اين است كه «سرمايه وسود» را در مرحله بعد به عنوان وام محسوب كند و سود هر دو را بگيرد، يعنى: اگر سر موعد نتوانست سرمايه و سود (يعنى 120 هزار تومان در مثال بالا) را بپردازد به او مهلت ديگرى مىدهد به شرط اين كه سود 120هزار تومان را بپردازد، يعنى بعد از مدت يكسال ديگر - علاوه بر باز پس دادن طلب و سود اوليه، سود سود را نيز بپردازد.
اين احتمال با تعبير «اضعافاً مضاعفة» سازگارتر است و اين نوع رباخوارى، بدترين و زشتترين شكل ربا خوارى است، زيرا سبب فقيرتر شدن وام گيرنده و غنىتر شدن وام دهند مىشود و روز به روز فاصله آن دو را بيشتر مىكند چرا كه در مدت كمى از راه تراكم سود، مجموع بدهى بدهكار به چندين برابر اصل بدهى افزايش مىيابد و به كلى از زندگى ساقط مىگردد.
آنچه از تاريخ و روايات استفاده مىشود اين است كه اين نوع ربا خوارى يعنى ربا خوارى مضاعف در عصر جاهلّيت معمول بوده است. 8
3- احتمال سوم اين كه تعبير به «اضعافاً مضاعفة» قيد توضيحى باشد، چون همه رباها اضعاف مضاعف است ولو با وام دادن به چند نفر يكى پس از ديگرى.
نتيجه اين كه اگر احتمال اوّل يا دوم صحيح باشد، آيه شريفه دلالت بر حرمت نوع خاصى از ربا دارد و نسبت به غير آن ساكت است، ولى اگر احتمال سوم پذيرفته شود آيه شريفه مطلق ربا را شامل مىشود؛ و در هر حال دلالت بر تحريم ربا دارد، چون نهى ظاهر در تحريم است ؛ مخصوصاً كه در ذيل آيه شريفه اطلاق كفر بر رباخوران شده است.
7- در سوره نساء مىفرمايد:
«فبظلم من الذين هادوا حرمنا عليهم طيباتاحلت لهم و بصدهم عن سبيل الله كثيراً و اخذهم الربا و قد نهوا عنه و اكلهم اموال الناس بالباطل و اعتدنا للكافرين منهم عذاباً اليماً؛ بخاطر ظلمى كه از يهود صادر شد، و (نيز) بخاطر جلوگيرى بسيار آنها از راه خدا، بخشى از چيزهاى پاكيزه را كه بر آنها حلال بود، حرام كرديم. و (همچنين) بخاطر ربا گرفتن، در حالى كه از آن نهى شده بودند؛ و خوردن اموال مردم به باطل ؛ و براى كافران آنها، عذاب دردناكى آماده كردهايم» .9
مطابق اين آيه، يهوديان مرتكب چهار عمل زشت و منكر مىشدند كه باعث حرام شدن بعضى از طيّبات بر آنها شد .10
1- ظلم و ستمى كه اينها بر خود و ديگران روا مىداشتند.
2- آنها بطور وسيع و گسترده مانع انجام كارهاى خير مىشدند.
3- رباخوارى مىكردند.
4- از راه حرام ارتزاق مىنمودند؛ مانند كم فروشى، غش و تقلّب در معامله، شراب فروشى، قمار و مانند آن،كه از تمام آنها تعبير به اكل مال به باطل شده است .
اين آيه دلالت دارد بر اينكه ربا خوارى بر يهود نيز حرام بوده است و جالب اين كه على رغم تحريفاتى كه در تورات شده است، در دو جاى تورات كنونى تحريم ربا به چشم مىخورد.
1- سفر لاويان، فصل 25 - 2 سفر خروج، فصل 22.
سؤال: درست است كه آيه با صراحت مىگويد: رباخوارى بر يهود تحريم شده بود، ولى چگونه از اين آيه استفاده مىكنيد كه بر مسلمانان نيز حرام است؟
پاسخ: بعضى از علماء 11 در اين مسئله و مشابه آن به «استصحاب شرايع سابقه» تمسّك مىجويند ولى حجّيت اين نوع استصحاب محل گفتگوست و ما معتقديم حجّت نيست ؛ چون اصل اساسى در استصحاب قاعده «لاتنقض اليقين بالشك بل انقضه بيقين آخر» است و اين قاعده در اينجا جارى نيست، چون وقتى دينى نسخ مىشود، تمام قوانين و احكام آن نسخ مىشود، نه اين كه اصل دين نسخ شود ولى قسمتى از احكام آن باقى بماند.
به همين جهت مسلمانان صدر اسلام در هر مسئلهاى در انتظار وحى الهى مىنشستند12 و هرگز به سراغ احكام مذاهب سابقه نمىرفتند، با اين كه نظير بعضى از آنها در اديان گذشته بود.13
ولى از راه ديگرى مىتوان اين احكام را براى مسلمانان نيز اثبات كرد و آن اين كه خداوند متعال اين حكم و مشابه آن را در قرآن با نظر موافق نقل كرده است، و اگر اين حكم شامل حال مسلمين نبود، بايد در اين آيه به آن اشارهاى مىشد، بنابراين ذكر اين نوع احكام در قرآن بدون هيچ اشارهاى به نفى آن در واقع امضاء آن براى مسلمانان نيز مىباشد.
از آنچه در مجموع آيات بالا آمد روشن مىشود كه آيات متعدّدى از قرآن مجيد - حدّاقل هفت آيه - دلالت بر حرمت ربا دارد و قرآن به شدّت هر نوع ربا خوارى را تحريم مىكند تا آنجا كه آن را نوعى كفر به خدا مىشمارد و به ربا خوارى از ناحيه خدا و رسولش اعلان جنگ مىدهد و ربا خوار را مستحق خلود در جهنم مىداند و اين كار را سبب مجازات دنيوى مىشمرد.
پاورقىها :
3- از آنجا كه استاد معظم نسبت به مسائل علمى و به ويژه مباحث فقهى عنايت خاصى دارند، و اين مباحث را با وسواس خاصى پىگيرى مىكنند، لطف كردند و تمام مباحث را بعد از تنظيم دوباره از نظر گذارندند و در بعضى موارد اصطلاحاتى به عمل آوردند.
4- در ترجمه و تفسير آيه از روش آزاد استفاده شده است .
5- سوره نساء: آيه 93.
6- سوره مائده: آيه 27.
7- براى توضيح بيشتر پيرامون آيات چهار گانه بالا به تفسير الميزان و نمونه مراجعه فرماييد.
8- سوره آل عمران: آيات 131 و 130.
9- براى توضيح بيشتر پيرامون تفسير اين دو آيه به تفسير نمونه، جلد 3، صفحه 85 به بعد مراجعه فرماييد.
10- همان دو احتمالى كه در مورد خلود ربا خواران مسلمان در جهنم گفته شد، در مورد اطلاق كفر بر رباخواران مسلمان نيز صادق است .
11- از اين آيه شريفه استفاده مىشود كه همواره حرمت، دليل بر وجود مفسدهاى در شئ محرم نيست؛ بلكه گاهى از اوقات، تحريم به عنوان عقوبت و مجازات است .
12- مانند فقيه عاليقدر و توانا شيخ مرتضى انصارى - رضوان الله عليه - و اصولى توانمند، مرحوم آخوند خراسانى - قدس الله سره - كه هر دو از افتخارات حوزههاى علميه، بلكه جهان تشيع هستند.
13- مثلا در مورد خود ربا تا قبل از نزول آيات ربا، ربا خوارى معمول بود. اسلام هم نسبت به اين كار كه قبل از نزول آيات مرتكب شده بودند آنها را مؤاخذه نكرد، بلكه گذشته آنها را مشمول حكم ربا ندانست و فرمود: «و ذروا ما بقى من الربا ؛ باقيمانده ربا را برچينيد و رها كنيد» در حالى كه ربا در شرايع سابقه نيز حرام بوده است .
نظرات شما عزیزان: